سلام قرار بود دیگه آپ نکنم ولی طاقت نیاوردم.این ترانه روگذاشتم تا به بعضیا بفهمونم من با هیچ توهینی از بین نمیرم و حاضر نیستم دست از ترانه سرایی بردارم.اما ترانه...

کجای قصه بد بودم که اینقد از خودم دورم

به حدی که شبا حتی پر از آهنگ دلشورم

قسم خوردم که من بی تو یه دنیای پر از دردم

چه جوری با غم دوریت به راه عشق برگردم؟

همین دلواپسی میشه دلیل مرگ احساسم

من این دنیا رو بی چشمات نه میخوام و نه میشناسم

غرور من رو له کردی شکستی پشتمو بازم

من اونقد تو رو دوس دارم که با دوریت می سازم

کجای قصه بد بودم که این روزا ازم سیری

یه حسی میگه از دستم به حد مرگ دلگیری

واسه ابراز حسی که یه عمری تو دلم جاشه

به هر در میزنم شاید کنارت،جای من باشه

قسم خوردم که من بی تو یه دنیای پر از دردم

چه جوری با غم دوریت به راه عشق برگردم؟

محمد شهیدی فر